کار، کار و باز هم کار...!!!
کار... کار... کار...!! همین کلمۀ 3 حرفی کوچولو بخش بزرگی از زندگی همۀ آدم ها رو تشکیل میده و میشه گفت اصلاً اگر نباشه نمیشه زندگی کرد. چون برای زندگی کردن نیاز به یکسری امکانات اولیه مثل: خوراک، پوشاک، مسکن و ... هستش که تو این دور و زمونه بدون کار کردن و پول در آوردن نمیشه بهشون دست پیدا کرد.
خب حالا که این جناب کار جز لاینفک زندگی به حساب میاد و هممون یه جورایی مجبوریم کار کنیم، پس بهتره کاری که انجام میدیم مطابق با روحیات و علایقمون باشه و از کاری که می کنیم لذت ببریم.
شاید بگید دلت خوشه ها! کار کجا بود که حالا بخواد مطابق میل و باب طبعمونم باشه! همینکه بیکار نمونیم و از گشنگی نمیریم جای شُکرش باقیه...!!!
بله... منم بهتون حق میدم و حرفتونو تا حدی می پذیرم ولی همونطور که عرض کردم تا حدی!
به نظر من درسته که در حال حاضر کار خوب با درآمد مناسب به راحتی پیدا نمیشه ولی این دلیل نمیشه که دست رو دست بزاریم و بگیم کار نیست و نمیشه کاری کرد.
همیشه میشه یه کاری کرد و این به تلاش و البته توانایی و ارادۀ خود آدم بستگی داره. نباید منتظر باشین که از همون اول کار بیاد دنبالتون، شما باید برید دنبالش... ده بدوئین دیگه،برید دنبالش... بگیریدشششششش...!
خب حالا آروم تر! بزارید نفستون جا بیاد... آها، خوبه! بعد اینکه شما رفتید دنبالش و به دستش آوردید اونوقته که دیگه با یه کم تلاش و کوشش میتونید کاری کنید که از این به بعد اون کار بیاد دنبال شما و شما هم هی واسش طاقچه بالا و کلاس بزارید!
اگر دنبال کارای باکلاس و رده بالا هستید و منتظرید از همون اول که میرید سرکار با یه حقوق خفن رئیس یه شرکت بزرگ بشید و همۀ امکانات رفاهی در اختیارتون قرار بگیره، باید عرض کنم که بد توهم زدین! ترمز!!!...لطفاً پیاده شید باهم بریم...دیگه خیلی فانتزی و رویایی نباشید که! خواهشاً یه کم معقولانه تر فکر کنید.
برای انتظارات و اهداف معقولانه همیشه راه حل وجود داره و با کمی تلاش و تفکر میشه بهشون رسید. زیادم سخت نیست، کافیه یه کم به نکاتی که میگیم دقت کنید.
توقعات
قبل از هرچیزی باید بدونیم که توقعمون از زندگی و کاری که میخوایم انتخاب کنیم چیه... آیا صرفاً میخوایم یه درآمدی داشته باشیم و باهاش زندگیمون رو بچرخونیم یا اینکه میخوایم کارمون باعث پیشرفت علمی و شکوفایی خلاقیتمون بشه و کاری باشه که بهش علاقه داشته باشیم؟
علاقه
دربارۀ این موضوع بارها و بارها شنیدیم و خوندیم و میدونیم که همۀ کارشناس ها توصیه می کنند که کاری رو انجام بدیم که بهش علاقه داریم و همیشه از کاری که می کنیم لذت ببریم.
این واقعاً یه حقیقت انکارناپذیره... مهم نیست کاری که انجام میدیم چی باشه یا چقدر مهم باشه، مهم اینه که ما از کارمون راضی باشیم و ازش لذت ببریم. اینجوری اصلاً مفهوم گذشت زمان و خستگی رو نمی فهمیم. به شخصه وقتی مشغول کار مورد علاقم هستم خستگی، گرسنگی، خواب، گذشت زمان و کلاً هیچی برام مفهوم نداره و کسانی که من رو به خوبی می شناسن این حرفم رو تأیید می کنن.(و البته عصبانی هم میشن از دستم!D:)
هر کسی را بهر کاری ساختند!
ممکنه کارای زیادی باشن که ما بهشون علاقه داریم ولی باید به این فکر کنیم که آیا تواناییش رو هم داریم یا خیر؟!
مثلاً ممکنه یکی عاشق این باشه که قوی ترین مرد جهان بشه یا بهترین فوتبالیست دنیا ولی از نظر فیزیکی و جسمی و یا از خیلی جهات دیگه آمادگی و استعداد این کار رو نداشته باشه. زوری که نیست... استعداد نداره دیگه آقا!
از قدیم هم گفتن: هر کسی را بهر کاری ساختند... تموم شد و رفت! دعوا نداریم که!... ای بابا!
درسته میگن خواستن توانستن است و آدم اگر چیزی رو واقعاً از ته دل بخواد و براش تلاش کنه، بهش می رسه اما به هرحال ما داریم درمورد شرایط معمولی و آدم های معمولی صحبت می کنیم نه راجب افسانه ها و ابرقهرمان ها... همه که قهرمان و اسطوره ای نیستن!
خانم و آقای خاص و البته خیلی هم شاخ!!!
رک و پوست کنده بگم که اگر قراره تو کارتون یه آدم معمولی باشید و یکسری کار معمولی و روتین رو انجام بدین و به یه حقوق بخور و نمیر راضی باشید، همیشه و تا آخر عمر زندگیتون همینجوری بکنواخت و معمولی میمونه و بعید میاد پیشرفت خاصی داشته باشه.
سعی کنید تو رشته و کارتون خاص باشید. یعنی چی؟! خب الان میگم... یعنی اینکه باید متفاوت باشید و سعی کنید انقدر سطح دانش و مهارتتون رو بالا ببرید که بین همکاران و رقیباتون نامبر وان (شماره 1) باشید و هروقت حرف از رشتۀ شما شد همه شما رو به عنوان یه رفرنس، یه اسطوره و یه استاد بشناسن و در یک کلمه واسه خودتون "برند" باشید. مثل: بیل گیتس و استیو جابز و... که تو کامپیوتر و فناوری اطلاعات به اسطوره و برند تبدیل شدن.
بروز باشید تا بهروز باشید!(عجب شعاری ساختم!)
فکر نکنید همین که یه کاری بلدم حله و دیگه نیازی نیست چیزای جدید باید بگیرم... نخیر! الان تو هر رشته و هر زمینه ای روز به روز اطلاعات و سطح دانش بالاتر میره و نیاز به یادگیری و به روز بودن به شدت احساس میشه. فکر نکنید مثلاً یه نانوا (که البته شغل بسیار سخت و قابل احترامیه) چه نیازی به دانش روز داره! اتفاقاً خیلی هم لازمه... مواد جدید، تکنولوژی ها و دستگاه های جدید، راه کارهای جدید برای افزایش کیفیت، نکات ایمنی و بهداشتی جدید و هزار یک چیز دیگه وجود داره که دونستنش لازم و ضروریه.
کارآفرین و خلاق نه منتظر ابلاغ!(لامصب نویسنده نیست که...شاعرۀ نمونۀ قرن 21)
هی نگین دنبال کار گشتیم و کار خوب پیدا نشد. حتماً دنبال مدیریت و نشستن پشت میزهای باکلاس با حقوق ماهیانۀ بالا نباشید. اگر دیدید کار گیرتون نمیاد، خودتون دست به کار بشید... در زمینۀ رشتۀ تحصیلیتون یا هرچیزی که مهارتش رو دارید یا فکر می کنید توش موفقید...
همۀ کارا نیاز به سرمایه های کلان نداره، نیازم نیست از همون اول سنگ های بزرگ بردارید(همونایی که علامت نزدنه!). توکل کنید و بدون ترس شروع کنید. واسه سرمایه هم الان خیلی راه ها وجود داره و یکسری تسهیلات میشه از بانک ها و موسسه های مالی جور کرد...
میبینید که خیلی چیزا دست خودتونه و کافیه یه کم تلاش کنید. نگران نباشید...شروع کنید و ریسک پذیر باشید. انشاالله خدا هم کمکتون میکنه. فقط کار و بار که سکه شد ما رو هم تحویل بگیرید و دستمونو بند کنید. قبلشم شیرینی یادتون نره! باتشکر
