وب نوشته های یک میرباقری

مهندسی تکنولوژی نرم افزار کامپیوتر

وب نوشته های یک میرباقری

مهندسی تکنولوژی نرم افزار کامپیوتر

وب نوشته های یک میرباقری

*** در عصر تکنولوژی باید همگام با زمان گام نهاد... ***
در این وبلاگ تمام تلاش ما این است که تمامی مطالب حاصل ذهن و قلم خودمان باشد نه صرفاً کپی برداری از نوشته های دیگران... هر آنچه پیش آید و می اندیشیم که شاید مفید و نیک باشد می نگاریم به امید آنکه به مذاق مخاطبان گرانقدر خوش آید.

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

travel

این بار هم موضوع نوشته هام کمی حال و هوای عید داره. می خوام در مورد سفر بنویسم چیزی که تو کشور ما بیش از هر زمانی تو ایام تعطیلات عید نوروز به چشم می خوره و با توجه به تنوع آب و هوایی کشورمون تعداد این سفرها و نقاط دیدنی برای مسافرت بسیار زیاده.
قرار نیست یک آنالیز جغرافیایی داشته باشیم و بگیم کجا برای سفر خوبه و یا اینکه بیایم آمار و ارقام ارائه بدیم که تعداد سفرها چقدره و از همه بیشتر کدوم شهر مسافرخیزه و این جور حرفا... نخیر! قبلاً هم عرض کردم تخصص ما اینا نیست و ما اصلاً اینکاره نیستیم!
امروز می خوام درمورد نوع سفر بنویسم و اینکه چطوری میتونیم از مسافرتمون نهایت لذت و استفاده رو ببریم. اینکه چطور گاهی از محدودیت ها و به ظاهر مشکلات بتونیم فرصت و مزیت بدست بیاریم و ازش استفاده کنیم. اگه شما هم اهل سفرید و یا دوست دارید یک سفر هیجان انگیز و زیبا رو تجربه کنید با ما باشید...

همۀ ما می دونیم که مسافرت رفتن چقدر خوب و مفیده و همیشه توصیه شده که برای تغییر روحیه و ایجاد تنوع و نشاط و همچنین کسب تجربه و آشنایی بیشتر با نقاط مختلف، به سفر برید و کلاً سفر چیزهای زیادی به انسان یاد میده و در این باب ضرب المثل های زیادی هم گفته شده که یکیش میگه: "بسیار سفر باید تا پخته شود خامی"
مساله اینه که گاهی بعضیا دیگه از حد میگذرونن و به جای پخته شدن جزغاله میشن! الان براتون سؤال پیش اومده که یعنی چی؟!چطوری؟!
خب صبر کنید الان توضیح میدم... عجله نکنید!

  • میرباقری

norooz

دیگه کم کم داره بوی عید به مشام میرسه. البته کسایی که خونه تکونی کردن و یا به نوعی در این امر دشوااااار دخیل بودند خیلی زودتر و بهتر این بو رو احساس کردن!

عید همیشه یه رنگ و بوی خاصی داره و یه احساس ویژه ای در آدم ایجاد می کنه مخصوصاً عید نوروز که میشه گفت با همۀ عیدها متفاوته چون با شروع بهار طبیعت و سال جدید همراهه برخلاف عیدی مثل کریسمس که تو زمستون و سرماست و شاید کمتر این حس تازگی رو داشته باشه. البته خب هر عیدی برای همون ملت زیبایی خودشو داره و قصد منم این نیست که بگم کدوم بهتره.

خونه تکونی، خرید عید، سنت های زیبایی که در عید نوروز وجود داره و مفاهیم و نمادهایی که در پس هر یک از عناصر هفت سین هست، آداب و رسومی که در لحظۀ تحویل سال اجرا میشه، دید و بازدید، عیدی دادن  و خیلی چیزای قشنگ دیگه که عید باهاشون مفهوم پیدا می کنه.
شاید خرید عید و لیاس نو و دید و بازدید و گرفتن عیدی از همه بیشتر برای بچه ها جالب و دوست داشتنی باشه و براش لحظه شماری کنن ولی باید اعتراف کرد که همۀ ما تو دلمون عاشق این چیزاییم و تو هر سنی که باشیم از گرفتن عیدی ذوق می کنیم.
تاحالا به این فکر کردید که شاید بعضی کارا باعث بشه که عیدتون زیباتر بشه و لذت بیشتری از نوروز ببرید؟! به نظرم بعضی کارای هر چند کوچیک می تونه یه شادی بزرگ به ما بده که شاید تصورش رو نکنیم. البته راه های رسیدن به شادی زیاده اما می خوام چند مورد کوچیک رو با هم مرور کنیم تا اگر دلتون خواست اجرا کنید و از نتیجه لذت ببرید.(زود بجنبید که وقت کمه!)

  • میرباقری

ازدواج

ایدۀ نوشتن این مطلب از جایی جرقه خورد که تو تماس تلفنی با یکی از آشنایانم با یک مسأله ای برخورد کردم که برام عجیب و شاید جالب بود و من رو به فکر و تأمل واداشت. زوج جوانی که اسم همدیگه رو با صفت آقا و خانم صدا می کنند و نوعی برخورد محترمانه و رسمی باهم دارند. راستش به این فکر افتادم که این نوع رفتار درست تره یا اینکه زن و شوهر با هم خیلی صمیمی و راحت باشند و مثل دو تا دوست هم سن و سال با هم شوخی کنند؟!
شاید جواب دادن به این سؤال خیلی راحت نباشه و بیشتر سلیقه ای و فقط از نظر کارشناسان خانواده قابل تحلیل باشه. اما به نوعی حسی که خودم در این مورد دارم و بر اساس چیزایی که دور و بر خودم می بینم در موردش صحبت می کنم.

همۀ ما بارها و بارها شنیدیم که احترام و حرمت بین زوجین باید حفظ بشه و اخلاقیات و رعایت هنجارها خیلی مهمه و هزار و یک چیز دیگه که لااقل از طریق برنامه های مشاورۀ خانواده زیاد دیدیم و شنیدیم. اما اصلا قصدم این نیست که روند این برنامه هارو  پیش بگیرم و شروع کنم به نسخه پیچیدن... چون نه تخصصش رو دارم و نه در اندازه ای هستم که بخوام نصیحت کنم.

چیزی که ذهن منو به خودش مشغول کرده اینه که این زوج هایی که خیلی رسمی و محترمانه با هم برخورد می کنن توی زندگی و نوع رفتارشون با هم چطور هستند؟ آیا مفهوم حقیقی ازدواج و اینکه زن و شوهر باید مونس هم باشند و بتونند راحت حرفاشونو به هم بگن و بینشون راز نگفته و فاصله نباشه، تو زندگیشون وجود داره؟!
عده که اسم همدیگه رو همراه با خانم یا آقا صدا می زنند یا اینکه بعضی خانم ها همسرشون رو با نام خانوادگی یا با لقب دکتر و مهندس و سرهنگ که عناوین شغلیشون هست، مورد خطاب قرار میدن.
در مقابل اینها زوج هایی هم هستند که با هم خیلی صمیمی و خودمونی هستند و عین دو تا رفیق و همکلاسی شوخی می کنند و می خندند و با دیدنشون بیش از هرچیز فکر می کنی که دو تا دوست صمیمی هستند.

  • میرباقری

IT degrees that will get you hired crop
این مطلب را به یک سوال آغاز می کنیم و آن هم این است که به راستی چند درصد فارغ التحصیلان دانشگاه ها در ایران در زمینۀ رشتۀ تحصیلی خود دانش و مهارت کافی را دارند؟!
این مسأله چیزی نیست که به راحتی بتوان از طریق آمار و ارقام به آن پی برد و یک نظر و رأی نهایی صادر کرد، اما با اندکی بررسی و تأمل و حتی مطالعه و تحقیق موردی و نمونه ای می توان به کلیات آن پی برد.
اینکه سطح علمی و آموزشی در برخی دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی از کیفیت مطلوب و قابل قبولی برخوردار نیست، مبحثی جداگانه است که جای بررسی و تحلیل عمیق دارد اما در کنار این مشکل چیزی که به صورت عینی در بطن جامعه و محیط های دانشگاهی قابل مشاهده است این است که دانشجویان امروزی کمتر دنبال تحصیل علم به صورت جدی هستند و به عبارتی "دانشجو" به معنای حقیقی و راستین کلمه نیستند.
مدرک گرایی صرف با هدف اشتغال و برای عقب نماندن از غافلۀ تحصیل کرده ها و دارندگان مدرک، اصلی ترین و مهمترین عامل برای رفتن به دانشگاه تلقی می شود که متأسفانه در بین اکثریت دانشجوها و خانواده هایشان رواج یافته است. البته در این بین هم هنوز هستند کسانی که هدفشان کسب علم و دانش و تحقیق و تکاپو به منظور پیشرفت و تعالی است.
آسیب شناسی این مسأله و بررسی ابعاد و ریشه های فرهنگی و اجتماعی آن نیازمند کار علمی-تخصصی و تحقیق پیرامون ریشه یابی و یافتن راه حل مناسب می باشد، اما آنچه که هدف اصلی ما از نوشتن این مطلب را شکل می دهد به دست آوردن یک تحلیل تخصصی در این باره نیست، زیرا نه در حیطۀ تخصصی نگارنده است و نه مجال آن محیاست.
شخصاً به کرّات با دانشجویان و فارغ التحصیلانی برخورد نموده ام که در زمینۀ رشتۀ خود حتی در حد پایه هم اطلاعات و دانش کافی ندارند و به جرأت می توان گفت در محیط عملیاتی قادر به انجام کار نیستند و از آن بدتر اینکه شاید قادر نباشند یک مطلب و مقالۀ ساده در مورد حوزۀ تخصصی خود بنویسند و این موضوع در رشته های پرتقاضا که بعضاً به اشباع رسیده اند بیشتر به چشم می خورد.

  • میرباقری

زنان و بازی های رایانه ای

در دنیای امروز که عصر تکنولوژی و فناوری های نوین است شاید کمتر کسی مخصوصاً از قشر جوان و تحصیل کرده، پیدا شود که با این فناوری ها در ارتباط نباشد. در این میان و در بین کسانی که به صورت حرفه ای و مداوم از ابزارهای تکنولوژی مانند: رایانه های شخصی، لپ تاپ، تبلت، تلفن همراه و ... استفاده می کنند،

عدۀ زیادی وجود دارند که ساعات زیادی از وقت خود را به استفاده از این ابزارها به منظور بازی و سرگرمی اختصاص می دهند. می توان گفت در جامعۀ مدرن امروزی که افراد با ابزارهای تکنولوژی بصورت مستقیم سر و کار دارد و هر سن و قشری را شامل می شود، بازی و سرگرمی جایگاه ویژه ای دارد و اکثریت این افراد حتی برای زمان کوتاهی هم که شده به بازی و سرگرمی از طریق این ابزارها می پردازند.

اما در این عرصه کنسول های بازی که صرفاً برای این امر طراحی شده اند، جایگاه جداگانۀ خود را داشته و از محبوبیت بسیار بالایی در میان قشر نوجوان و جوان برخوردار است که همین استقبال و محبوبیت باعث می شود که شرکت های بزرگ بیش از پیش توجه خود را به این امر معطوف سازند و در صدد تولید کنسول ها و ابزارهای بهتر و به روزتر و همچنین طراحی بازی های هیجان انگیز و خلاقانه که مورد پسند مخاطبان قرار می گیرد، بر آیند.در چنین بازار داغی رقابت بسیار بالاست و این خلاقیت و فکر تازه است که موفقیت شرکت ها و طراحان را تضمین می کند.

نکته اینجاست که شاید تا سالهای پیش استفاده از ابزارهای تکنولوژی به منظور سرگرمی و بازی، بیشتر در بین آقایان رواج داشت و خانم ها علاقۀ کمتری نسبت به این امر نشان می دانند که شاید دلیل این امر عدم وجود بازی های مناسب با سلیقه و روحیۀ خانم ها بوده است. بازی های خشن جنگی و هیجانی نه تنها با روحیۀ لطیف و ظریف زنانه سازگاری چندانی ندارد، چه بسا که آثار بسیار مخرب و ناخوشایندی بر روح و ذهن آنها دارد و به همین دلیل هم معمولاً از این قبیل امور دوری می گزینند.

اما امروزه با توجه به بالا رفتن میزان کاربران زن در دنیای مجازی و همگامی زنان و مردان در بسیاری از عرصه ها، بعضی از شرکت ها به فکر تولید بازی های متناسب با سلیقه و روحیۀ خانم ها، افتاده و در این زمینه دست به خلاقیت و ابداع زده اند که نتایج خوبی را دربرداشته و با اقبال خوبی مواجه گشته است.

  • میرباقری

توفیق اجباری

۰۶
اسفند

فیسبوکاز دیروز که وبلاگ را ایجاد کردم ذهنم یکسره پر است از مطالب و موضوعات مختلف برای نوشتن و اینکه اول از کجا شروع کنم و چه بنویسم.شاید بهتر باشد قبل از هر چیز ماجرای وبگردی دیروز و اینکه تصمیم گرفتم وبلاگ ایجاد کنم را، به صورت پایه ای و از کمی قبل تر ریشه یابی کنم.
این مدت درگیر طراحی یک سایت و ترجمۀ چند ماژول هستم و اکثر وقتم در این مدت صرف این کار می شود. یکی دو روز پیش بعد از پایان بخشی از کارم و به اصطلاح برای رفع خستگی خواستم اکانت فیسبوکم را چک کنم. قبل از اینکه بخواهم سراغ فیسبوک بروم مشاهده کردم که از طرف فروشندۀ اکانت پروکسی پیامی برایم آمده که نوشته:" یک راه حل برای باز شدن فیسبوک پیدا کردم که انجام بدید ببنید نتیجه میگیرید و یا خیر!"... تعجب کردم! پرسیدم مگر فیسبوک مشکلی پیدا کرده؟! گفت تست کنید متوجه می شوید... تست کردم و دیدم.. بلهههههههه! درست است و باز نمی شود!... فروشنده گفت راهی که گفتم را تست کنید باز می شود، من خودم در حال استفاده هستم!
با اینکه بعید می آمد ولی تست کردم و هر چه سعی کردم دیدم نخیررررررر... خبری از باز شدن فیسبوک نیست!

  • میرباقری

تولد دوباره

۰۶
اسفند
مدتهاست که با مسابقات برنامه نویسی بیان آشنا شدم و از طریق اینترنت و رسانه ها پیگیر اخبارش بودم. در مرحلۀ اول(اینترنتی) هم برای همسرم ثبت نام کردم تا شرکت کند ولی متأسفانه آن روز سفری پیش آمد و تنها فرصت شد به یکی دو سوال جواب بدهد.
امروز در حال وبگردی و مطالعۀ مطالب علمی بودم که به یک وبلاگ برخوردم که ظاهری زیبا و سنگین داشت و وقتی به آدرس دامنه اش دقت کردم برایم جالب بود. بعد از کلیک بر روی لوگوی بلاگ و بیان متوجه شدم که سرویس وبلاگ دهی مذکور متعلق به شرکت بیان است و با مطالعۀ مطالب نوشته شده در وبلاگ بیان و نظرات بازدیدکنندگان متوجه شدم که کارایی خوبی داشته و از استقبال خوبی برخوردار گشته است.
پس از ساعاتی مطالعه و بازدید از وبلاگ بیان و سایر وبلاگ ها و همچنین بررسی سایر سیستم های فارسی منتشر شده توسط بیان، مانند: جستجوگر سلام و سرویس ایمیل هُد و همچنین مشاهدۀ آمار استقبال بی نظیر از مسابقات برنامه نویسی بیان، بر آن شدم تا وبلاگی در بلاگ ایجاد کنم و به فعالیت بپردازم.
راستش قبلاً هم چندین وبلاگ در بلاگفا داشتم که نسبتاً موفق بودند منتها به مرور زمان و بر اثر گرفتاری ها و شاید عدم جذابیت قبلی، دیگر ادامه ندادم و به نظرم وبلاگ دیگر چیز پیش پا افتاده ای به نظر می رسد و بیشتر در فکر ایجاد یک سایت بودم.
هر وقت که پروژۀ طراحی سایت برای یک مشتری را شروع می کنم و در طی انجام کار با چیزهای جالبی برخورد می کنم، بر آن می شوم که یک سایت برای خودم بسازم و البته اینکه بخواهم در میان این همه جلوه و امکانات یکی را انتخاب کنم، برایم بسیار سخت است.
اما باز پس از مدتی بی خیال می شوم تا پروژۀ بعدی که باز ذهنم را درگیر کند... شاید این مسأله برای من تابع این ضرب المثل قدیمی باشد که: "کوزه گر از کوزه شکسته آب می خورد"
به هر حال جذابیت این سرویس و آشنایی من با بیان و شاید از همه مهمتر شعار بلاگ "رسانۀ متخصصان و اهل قلم" مرا وادار کرد که این وبلاگ را بسازم.
البته در ادامۀ این روند مطالعۀ چند مطلب مفید از "یک پزشک" و "onEver" بسیار تأثیر گذار بود و باعث شد که عزمم را جزم کنم تا مطلبی بنویسم و مهمتر از همه اینکه سعی کنم خودم بنویسم و کپی نکنم.
امیدوارم به یاری خداوند، در این راه مصمم بوده و با تلاش و کوشش وبلاگی مفید و شایستۀ فهم بالای مخاطبین گرامی داشته باشم.
  • میرباقری