وب نوشته های یک میرباقری

مهندسی تکنولوژی نرم افزار کامپیوتر

وب نوشته های یک میرباقری

مهندسی تکنولوژی نرم افزار کامپیوتر

وب نوشته های یک میرباقری

*** در عصر تکنولوژی باید همگام با زمان گام نهاد... ***
در این وبلاگ تمام تلاش ما این است که تمامی مطالب حاصل ذهن و قلم خودمان باشد نه صرفاً کپی برداری از نوشته های دیگران... هر آنچه پیش آید و می اندیشیم که شاید مفید و نیک باشد می نگاریم به امید آنکه به مذاق مخاطبان گرانقدر خوش آید.

طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۱۳ مطلب توسط «میرباقری» ثبت شده است

تجربۀ واقعی و شخصی من:
دیروز دم ظهر رفته بودم مغازۀ یکی از آشنا چیزی بخرم.
این بنده خدا دانشجوی رشتۀ کامپیوتر هستش و برای امروز باید یه پروژه ای رو آماده می کرد اونم با یک استاد فوق العاده سخت گیر که استاد محترم هم در مورد این موضوع چیزی درس نداده بود و باید خودشون یاد میگرفتن و آماده میکردن. این بیچاره هم کلی کتاب و جزوه و ویدئوی آموزشی از اینترنت گرفته بود تا بتونه یه چیزی یاد بگیره.
از من پرسید شما تو این پروژه ها از چی استفاده می کنید که بهش چندتاشونو گفتم و تا اسم اون مبحث مورد نظر رو آوردم کلی ذوق کرد از اینکه فهمید اینو بلدم.
گفت به مشکل برخوردم و نمیدونم چیکار کنم و کلی دپرس و نا امید بود. همون لحظه رو سیستم پروژه رو بهم نشون داد و منم بررسی کردم و دیدم مشکلات زیادی داره که براش درستشون کردم و توضیح دادم تا متوجه بشه.
از شانس هم دیروز بدجوری مغازش شلوغ بود و همش درحال رسیدگی به کار مشتری ها بود.
خلاصه من که واسه یه خرید 5 دقیقه ای رفته بودم(که البته همون اول هنوز خرید نکرده ایشون سوال پرسید و کلاً وسیلۀ من یادش رفت) یه چند ساعتی اونجا کارم طول کشید و تا بیام خونه ناهار بخورم ساعت 6-7 غروب شد و اون بنده خدا در حین اینکه به خاطر حل شدن مشکلش خیلی خیلی خوشحال بود و تشکر می کرد، کلی هم عذرخواهی کرد و شرمنده بود که وقتمو گرفته و غروب شده و من هنوز ناهار نخورده بودم.
نکته جالبی که دلیل نوشتن این متن بود اینجاست که خودم مدتی بود برای یک پروژه تجاری مشابه که با همین زبان و تکنولوژی در حال پیاده سازیش هستم به یک مشکل و گره ای برخورد کرده بودم که هرکاری می کردم حل نمیشد و هرچی هم سرچ کردم و پرسیدم از متخصص های دیگه و تو فروم ها و... بی فایده بود و هیچ جا درموردش چیزی نبود.
ولی دقیقاً همین دیشب دوباره بررسیش کردم و سر 5 دقیقه مشکلش رو پیدا کردم و حلش کردم.. چیزی که این چند وقته چندین بار طی ساعت ها تمام بخش هاش رو زیر و رو کرده بودم و نتونسته بودم مشکلش رو حل کنم.
اون لحظه واقعاً حس کردم تنها دلیلش تأثیر کمک کوچکی بود که به اون بنده خدا کردم و کلی دلش شاد شد و دعا کرد و جوابی که انسان از بازخورد کارهای خودش میگیره.
کار من خیلی کوچک بود ولی حتی همین کار کوچک تأثیرش رو به عینه به من نشون داد.
بعضی وقتا معجزه خیلی ساده اتفاق میفته و ما راحت از کنارش رد میشیم.
ولی اگر دقت کنیم روزانه کلی از این معجزه ها اتفاق می افته که ما ازش غافلیم و قدر نمیدونیم...
شاید اگر به این معجزات و تأثیرات پی می بردیم، انقدر محبت و کمک رو از دیگران دریغ نمی کردیم...

  • میرباقری

job

کار... کار... کار...!! همین کلمۀ 3 حرفی کوچولو بخش بزرگی از زندگی همۀ آدم ها رو تشکیل میده و میشه گفت اصلاً اگر نباشه نمیشه زندگی کرد. چون برای زندگی کردن نیاز به یکسری امکانات اولیه مثل: خوراک، پوشاک، مسکن و ... هستش که تو این دور و زمونه بدون کار کردن و پول در آوردن نمیشه بهشون دست پیدا کرد.

خب حالا که این جناب کار جز لاینفک زندگی به حساب میاد و هممون یه جورایی مجبوریم کار کنیم، پس بهتره کاری که انجام میدیم مطابق با روحیات و علایقمون باشه و از کاری که می کنیم لذت ببریم.

شاید بگید دلت خوشه ها! کار کجا بود که حالا بخواد مطابق میل و باب طبعمونم باشه! همینکه بیکار نمونیم و از گشنگی نمیریم جای شُکرش باقیه...!!!
بله... منم بهتون حق میدم و حرفتونو تا حدی می پذیرم ولی همونطور که عرض کردم تا حدی!

به نظر من درسته که در حال حاضر کار خوب با درآمد مناسب به راحتی پیدا نمیشه ولی این دلیل نمیشه که دست رو دست بزاریم و بگیم کار نیست و نمیشه کاری کرد.

همیشه میشه یه کاری کرد و این به تلاش و البته توانایی و ارادۀ خود آدم بستگی داره. نباید منتظر باشین که از همون اول کار بیاد دنبالتون، شما باید برید دنبالش... ده بدوئین دیگه،برید دنبالش... بگیریدشششششش...!

خب حالا آروم تر! بزارید نفستون جا بیاد... آها، خوبه! بعد اینکه شما رفتید دنبالش و به دستش آوردید اونوقته که دیگه با یه کم تلاش و کوشش میتونید کاری کنید که از این به بعد اون کار بیاد دنبال شما و شما هم هی واسش طاقچه بالا و کلاس بزارید!

  • میرباقری

success

انسان همیشه دوست داره که بهترین باشه و توی زمینه های مختلف به موفقیت های چشمگیر دست پیدا کنه و خلاصۀ کلام این که یه آدم خیلی خفن و تاپ به حساب بیاد و همه تحسینش کنن!
اینکه جزء بهترین ها باشیم و آدم موفقی محسوب بشیم امر محال و دور از ذهنی نیست و همیشه و همه جا گفتن و خوندیم و شنیدیم که با پشتکار و تلاش میشه به موفقیت رسید.
به نظرم موفقیت هر کسی به خودش و ارادش و همچنین شرایط محیطیش بستگی داره و ما نمی تونیم یک نسخۀ کلی رو برای افراد تجویز کنیم. زیاد هم دیدیم که افراد مختلف از راه و روش های مختلف به موفقیت دست پیدا کردند و هر کدوم راهکار خودشون رو توصیه می کنن.
چیزی که مشخصه اینه که بدون تلاش و همت نمیشه به موفقیت دست پیدا کرد و این مسأله قابل انکار نیست و کسی نمیتونه ادعا کنه که با دست رو دست گذاشتن و کاری نکردن میشه به موفقیت رسید.
اما این سؤال که از چه راهی و تو چه زمینه ای وارد بشیم که موفقیتمون تضمین بشه ، اساساً اشتباهه! چون فقط خود فرد به استعداد و علایق خودش آشناست و میتونه با شناسایی درست و منطقی راه صحیح رو انتخاب کنه و مسیر موفقیت رو در پیش بگیره.
بعضیا هستن که تا میبینن یکی تو یک زمینه ای موفق شده درجا میخوان برن تو اون زمینه و فکر می کنن هرکی اون کارو انجام بده یک شبه به موفقیت و پول و شهرت و... میرسه(نه جانم! از این خبرا نیست!)

  • میرباقری

گاهی فقط یک حرف!

۱۶
ارديبهشت

problems solutions

حتماً برای شما هم پیش اومده که درحال کار کردن با مشکلات عجیب و غریبی مواجه بشید و ساعت ها وقت بزارید و اعصابتون بهم بریزه و نتونید مشکل رو حل کنید. خب طبیعیه زیاد نگران نباشید! برید یه لیوان آب بخورید و ریلکس باشید تا بببینیم چی میشه!

این مسائل برای هرکسی ممکنه پیش بیاد تو هرکاری وجود داره ولی شاید بیش از همه گریبان گیر گیک ها و مخصوصاً قشر برنامه نویس شده باشه و کاملاً این موضوع رو درک می کنند! یه برنامه می نویسی و همه چی درست پیش میره ولی یهو یه جا می بینی زیر و رو می کنی چیزی پیدا نمی کنی و به نتیجه نمی رسی! به تمام کتاب ها و سایت ها سر میزنی و همه چیزو چک می کنی اما میبینی همه چیز درسته و معلوم نیست مشکل از کجاست... اینجاست که قاطی می کنی و محکم میکوبی رو کیبورد بیچاره!

حالا ماجرا چیه و باید چیکار کنیم تا زودتر مشکل حل بشه و به نتیجه برسیم؟!... در این مواقع چه باید کرد؟!... اصلاً چرا اینطوری میشه؟!
خب یکم صبر داشته باشین!... چند ماهه به دنیا اومدین... ای بابا!!!...اصلاً چقدر سؤال می پرسین خب چند لحظه وقت بزارین و این مطلب رو بخونید تا بیشتر در موردش صحبت کنیم!(نویسندۀ بی اعصابه داریم؟!)

  • میرباقری

Using Social Networks

شبکه های اجتماعی امروزه خیلی گسترده و پرکاربرد شدن و تقریباً استفاده از اونها نوعی اعتیاد برای کاربران ایجاد کرده به طوری که چک کردن حساب کاربری برای افراد به یک امر روزمره و روتین تبدیل شده و اگر به هر دلیل نتونن به اون دسترسی پیدا کنن دچار افسردگی و سردرگمی میشن و انگار یه چیزی تو زندگیشون کم یا گُم شده.

اینکه استفاده از شبکه های اجتماعی خوبه یا بد یه امر کاملاً نسبیه و به نوع استفادۀ افراد از این شبکه ها برمیگرده و نمیشه به طور کلی درموردش اظهار نظر کرد. این شبکه ها هم مثل هر چیز دیگه ای هم میشه ازش استفادۀ مفید و مثبت کرد و هم استفادۀ مضرّ و منفی! این مثال قدیمی هم همیشه راجع به چاقو می زنن که هم میشه باهاش میوه پوست کند و خورد و هم میشه باهاش آدم کشت(البته به شرطی که خیلی تیز باشه!)

سؤالی که پیش میاد اینه که آیا نوع استفاده از این شبکه ها توی کشور ما با کشورهای دیگه یکیه؟!
فکر می کنم اکثریت افراد در پاسخ منفی به این سوال اتفاق نظر دارند!

متأسفانه جو حاکم بر شبکه های اجتماعی در ایران و بین کاربران ایرانی چندان قابل انطباق با فضای کشورهای توسعه یافته نیست و اون استفادۀ مفیدی که میشه از اینجور فضاها کرد، کمتر به چشم می خوره.

اگر مواردی مثل انتقال دانش و اطلاعات و کسب علم، پیدا کردن دوستان جدید و برقراری ارتباط بین دوستان و آشنایان،سرگرمی، انتشار اخبار، هماهنگی و اطلاع رسانی به موقع و موارد دیگری از این دست رو هدف و به عبارتی شالودۀ اصلی این شبکه ها بدونیم، به این نتیجه می رسیم که کاربران ایرانی کمتر تونستن در راستای این اهداف پیش برن و مثل خیلی چیزای دیگه، استفادۀ نادرست و فرهنگ نامناسب بکارگیری در بین این کاربران کاملاً به چشم میخوره.

  • میرباقری

طراحی وب سایت

مطلبم امروز در مورد طراحی سایت و قیمت و کیفیت سایت های طراحی شده توسط شرکت ها یا افراد مختلف توی ایران هستش .

خوشبختانه یا متأسفانه الان توی کشور ما تعداد افراد و شرکت هایی که در زمینۀ طراحی وب فعالیت می کنند خیلی زیاده و به اصطلاح دست زیاد شده!

اینکه تعداد افراد متخصص و حرفه ای زیاد باشه اصلاً چیز بدی نیست و اتفاقاً خیلی هم عالیه و باعث ایجاد فضای رقابتی میشه. اما اینکه هر کسی شب بخوابه و صبح پاشه تصمیم بگیره که وب سایت طراحی کنه و وارد بازار کار بشه اونم بدون داشتن دانش کافی و صرفاً برای کسب درآمد، نمیتونه چیز چندان جالبی باشه!

طراحی وب فقط ساختن یه سایت و اجزای اون از طریق کپی کردن چند تا سورس و کد و ماژول نیست. بحث فنی و تکنیکی و به طور کلی برنامه نویسیش یه مقولست و بحث طراحی گرافیک و ظاهر سایت یه  مقولۀ دیگه!

الان طوری شده که هرکسی با دانش کم وارد بازار کار میشه و مشتری رو با روش های مختلف بازاریابی جلب می کنه و با استفاده از ابزارهای مختلف و به هر طریقی که هست یه سایت براش آماده می کنه و تحویل مشتری میده که اگر مشتری بنده خدا چشم و گوش بسته باشه و چیز چندانی هم سرش نشه خیلی هم کیف می کنه و به به و چه چه راه میندازه که عجب سایت خفنی! حالا بماند که تو بحث هزینه و قیمت هرچقدر تیغش بِبُرّه از مشتری میگیره و این مسأله هم الان خودش نوعی هنر تلقی میشه؛ (هنر تیغیدن!)

  • میرباقری

travel

این بار هم موضوع نوشته هام کمی حال و هوای عید داره. می خوام در مورد سفر بنویسم چیزی که تو کشور ما بیش از هر زمانی تو ایام تعطیلات عید نوروز به چشم می خوره و با توجه به تنوع آب و هوایی کشورمون تعداد این سفرها و نقاط دیدنی برای مسافرت بسیار زیاده.
قرار نیست یک آنالیز جغرافیایی داشته باشیم و بگیم کجا برای سفر خوبه و یا اینکه بیایم آمار و ارقام ارائه بدیم که تعداد سفرها چقدره و از همه بیشتر کدوم شهر مسافرخیزه و این جور حرفا... نخیر! قبلاً هم عرض کردم تخصص ما اینا نیست و ما اصلاً اینکاره نیستیم!
امروز می خوام درمورد نوع سفر بنویسم و اینکه چطوری میتونیم از مسافرتمون نهایت لذت و استفاده رو ببریم. اینکه چطور گاهی از محدودیت ها و به ظاهر مشکلات بتونیم فرصت و مزیت بدست بیاریم و ازش استفاده کنیم. اگه شما هم اهل سفرید و یا دوست دارید یک سفر هیجان انگیز و زیبا رو تجربه کنید با ما باشید...

همۀ ما می دونیم که مسافرت رفتن چقدر خوب و مفیده و همیشه توصیه شده که برای تغییر روحیه و ایجاد تنوع و نشاط و همچنین کسب تجربه و آشنایی بیشتر با نقاط مختلف، به سفر برید و کلاً سفر چیزهای زیادی به انسان یاد میده و در این باب ضرب المثل های زیادی هم گفته شده که یکیش میگه: "بسیار سفر باید تا پخته شود خامی"
مساله اینه که گاهی بعضیا دیگه از حد میگذرونن و به جای پخته شدن جزغاله میشن! الان براتون سؤال پیش اومده که یعنی چی؟!چطوری؟!
خب صبر کنید الان توضیح میدم... عجله نکنید!

  • میرباقری

norooz

دیگه کم کم داره بوی عید به مشام میرسه. البته کسایی که خونه تکونی کردن و یا به نوعی در این امر دشوااااار دخیل بودند خیلی زودتر و بهتر این بو رو احساس کردن!

عید همیشه یه رنگ و بوی خاصی داره و یه احساس ویژه ای در آدم ایجاد می کنه مخصوصاً عید نوروز که میشه گفت با همۀ عیدها متفاوته چون با شروع بهار طبیعت و سال جدید همراهه برخلاف عیدی مثل کریسمس که تو زمستون و سرماست و شاید کمتر این حس تازگی رو داشته باشه. البته خب هر عیدی برای همون ملت زیبایی خودشو داره و قصد منم این نیست که بگم کدوم بهتره.

خونه تکونی، خرید عید، سنت های زیبایی که در عید نوروز وجود داره و مفاهیم و نمادهایی که در پس هر یک از عناصر هفت سین هست، آداب و رسومی که در لحظۀ تحویل سال اجرا میشه، دید و بازدید، عیدی دادن  و خیلی چیزای قشنگ دیگه که عید باهاشون مفهوم پیدا می کنه.
شاید خرید عید و لیاس نو و دید و بازدید و گرفتن عیدی از همه بیشتر برای بچه ها جالب و دوست داشتنی باشه و براش لحظه شماری کنن ولی باید اعتراف کرد که همۀ ما تو دلمون عاشق این چیزاییم و تو هر سنی که باشیم از گرفتن عیدی ذوق می کنیم.
تاحالا به این فکر کردید که شاید بعضی کارا باعث بشه که عیدتون زیباتر بشه و لذت بیشتری از نوروز ببرید؟! به نظرم بعضی کارای هر چند کوچیک می تونه یه شادی بزرگ به ما بده که شاید تصورش رو نکنیم. البته راه های رسیدن به شادی زیاده اما می خوام چند مورد کوچیک رو با هم مرور کنیم تا اگر دلتون خواست اجرا کنید و از نتیجه لذت ببرید.(زود بجنبید که وقت کمه!)

  • میرباقری

ازدواج

ایدۀ نوشتن این مطلب از جایی جرقه خورد که تو تماس تلفنی با یکی از آشنایانم با یک مسأله ای برخورد کردم که برام عجیب و شاید جالب بود و من رو به فکر و تأمل واداشت. زوج جوانی که اسم همدیگه رو با صفت آقا و خانم صدا می کنند و نوعی برخورد محترمانه و رسمی باهم دارند. راستش به این فکر افتادم که این نوع رفتار درست تره یا اینکه زن و شوهر با هم خیلی صمیمی و راحت باشند و مثل دو تا دوست هم سن و سال با هم شوخی کنند؟!
شاید جواب دادن به این سؤال خیلی راحت نباشه و بیشتر سلیقه ای و فقط از نظر کارشناسان خانواده قابل تحلیل باشه. اما به نوعی حسی که خودم در این مورد دارم و بر اساس چیزایی که دور و بر خودم می بینم در موردش صحبت می کنم.

همۀ ما بارها و بارها شنیدیم که احترام و حرمت بین زوجین باید حفظ بشه و اخلاقیات و رعایت هنجارها خیلی مهمه و هزار و یک چیز دیگه که لااقل از طریق برنامه های مشاورۀ خانواده زیاد دیدیم و شنیدیم. اما اصلا قصدم این نیست که روند این برنامه هارو  پیش بگیرم و شروع کنم به نسخه پیچیدن... چون نه تخصصش رو دارم و نه در اندازه ای هستم که بخوام نصیحت کنم.

چیزی که ذهن منو به خودش مشغول کرده اینه که این زوج هایی که خیلی رسمی و محترمانه با هم برخورد می کنن توی زندگی و نوع رفتارشون با هم چطور هستند؟ آیا مفهوم حقیقی ازدواج و اینکه زن و شوهر باید مونس هم باشند و بتونند راحت حرفاشونو به هم بگن و بینشون راز نگفته و فاصله نباشه، تو زندگیشون وجود داره؟!
عده که اسم همدیگه رو همراه با خانم یا آقا صدا می زنند یا اینکه بعضی خانم ها همسرشون رو با نام خانوادگی یا با لقب دکتر و مهندس و سرهنگ که عناوین شغلیشون هست، مورد خطاب قرار میدن.
در مقابل اینها زوج هایی هم هستند که با هم خیلی صمیمی و خودمونی هستند و عین دو تا رفیق و همکلاسی شوخی می کنند و می خندند و با دیدنشون بیش از هرچیز فکر می کنی که دو تا دوست صمیمی هستند.

  • میرباقری

IT degrees that will get you hired crop
این مطلب را به یک سوال آغاز می کنیم و آن هم این است که به راستی چند درصد فارغ التحصیلان دانشگاه ها در ایران در زمینۀ رشتۀ تحصیلی خود دانش و مهارت کافی را دارند؟!
این مسأله چیزی نیست که به راحتی بتوان از طریق آمار و ارقام به آن پی برد و یک نظر و رأی نهایی صادر کرد، اما با اندکی بررسی و تأمل و حتی مطالعه و تحقیق موردی و نمونه ای می توان به کلیات آن پی برد.
اینکه سطح علمی و آموزشی در برخی دانشگاه ها و مؤسسات آموزشی از کیفیت مطلوب و قابل قبولی برخوردار نیست، مبحثی جداگانه است که جای بررسی و تحلیل عمیق دارد اما در کنار این مشکل چیزی که به صورت عینی در بطن جامعه و محیط های دانشگاهی قابل مشاهده است این است که دانشجویان امروزی کمتر دنبال تحصیل علم به صورت جدی هستند و به عبارتی "دانشجو" به معنای حقیقی و راستین کلمه نیستند.
مدرک گرایی صرف با هدف اشتغال و برای عقب نماندن از غافلۀ تحصیل کرده ها و دارندگان مدرک، اصلی ترین و مهمترین عامل برای رفتن به دانشگاه تلقی می شود که متأسفانه در بین اکثریت دانشجوها و خانواده هایشان رواج یافته است. البته در این بین هم هنوز هستند کسانی که هدفشان کسب علم و دانش و تحقیق و تکاپو به منظور پیشرفت و تعالی است.
آسیب شناسی این مسأله و بررسی ابعاد و ریشه های فرهنگی و اجتماعی آن نیازمند کار علمی-تخصصی و تحقیق پیرامون ریشه یابی و یافتن راه حل مناسب می باشد، اما آنچه که هدف اصلی ما از نوشتن این مطلب را شکل می دهد به دست آوردن یک تحلیل تخصصی در این باره نیست، زیرا نه در حیطۀ تخصصی نگارنده است و نه مجال آن محیاست.
شخصاً به کرّات با دانشجویان و فارغ التحصیلانی برخورد نموده ام که در زمینۀ رشتۀ خود حتی در حد پایه هم اطلاعات و دانش کافی ندارند و به جرأت می توان گفت در محیط عملیاتی قادر به انجام کار نیستند و از آن بدتر اینکه شاید قادر نباشند یک مطلب و مقالۀ ساده در مورد حوزۀ تخصصی خود بنویسند و این موضوع در رشته های پرتقاضا که بعضاً به اشباع رسیده اند بیشتر به چشم می خورد.

  • میرباقری